۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

عرفان یهودی؛‌ 2 دی 89

اندیشهٔ خلقت در قبالا:
1. در تعریف یا شناخت خدا (اِن سوفی: بی‌نهایت): منشأ همهٔ خوبی‌ها هست و میل به شریک شدن در او هست (نور یا انرژی مثبت). پرکنندهٔ هر نقص یا کمبود. این میل، به معنای خواستن نیست که مستلزم نقص باشد، بلکه امتداد خوبی‌های موجود در خالق است.

2. وجود دریافت‌کننده: بدون دریافت‌کننده، میل به اشتراک، معنا نخواهد داشت. برای همین منجر به خلق ظرف دریافت‌کننده می‌شود.

بر اساس این دو مقدمه، همهٔ آنچه که وجود داشت، میل به اشتراک داشت (نور اولیه: ذات خدا) و هر چه که بعد از آن آفریده شد،‌ حاکی از میل به دریافت بود (تاریکی).

جمله‌ای هست در دعای صبحگاه یهود که می‌گوید:‌ «خداوند را شکر می‌گویم… شکل‌دهندهٔ نور و آفرینندهٔ تاریکی.» برداشت ظاهری از این دعا، همان شب و روز است. ولی برداشت عرفانی از این دعا این است که منظور از نور،‌ همان نور اولیه و ذات الهی است که مخلوق نیست و صرفا شکل گرفته است و در حقیقت،‌ خدا فقط تاریکی و دریافت‌کننده را خلق کرده است. 

3. این دریافت‌کننده باید دو معیار داشته باشد:
الف. دانش، آگاهی بر ماهیت آنچه دریافت می‌شود.
ب. میل به دریافت.

این دریافت به شرطی این دو معیار را خواهد داشت که یک چیزی را در گذشته داشته باشد و الان آن را دوباره بخواهد. بنابراین:

4. ظرف‌هایی که خدا آفرید، بلافاصله از نور پر شدند و نور را دریافت کردند و این پر شدن، میل به اشتراک را در آن‌ها به وجود آورد. مثل لیوانی که آب داغی در آن ریخته شود و خود لیوان نیز داغ شود.

اما چون همهٔ ظرف‌ها پر بودند، امکان اشتراک نبود. لذا داوطلبانه تهی شدند (مرحلهٔ نهایی اندیشهٔ خلقت).

5. خودداری از دریافت که نوعی پرهیزگاری است (صیمصوم) به خاطر نان خجالت (سر سفره نان بخوری ولی در قبال آن، کاری انجام ندهی). میل به دریافت و میل به اشتراک، توأمان در این افراد به وجود آمد. لذا حالتی در جهان ایجاد شد که بین شرها و نیکی‌ها یا نور و تاریکی‌ها نوعی توازن ایجاد شد. یعنی این ظرف‌ها زمانی دریافت خواهند کرد که میل به اشتراک هم در آن‌ها ارضا شود.

مثالی گفته می‌شود که فرد ثروتمندی در حال غذا خوردن است که فقیری عبور می‌کند. ثروتمند به او می‌گوید بیاید غذا بخورد. فقیر امتناع می‌کند. میل به دریافت در او هست ولی چون کاری در قبال این نان انجام نمی‌دهد، نمی‌تواند این دعوت را قبول کند. این امتناع به حدی می‌رسد که برای ثروتمند تبدیل به یک نیاز می‌شود؛ یعنی ثروتمند می‌گوید تو اگر بیایی سر سفره، من هم خوشحال می‌شوم و به ثواب می‌رسم. اینجاست که فقیر قبول می‌کند بر سر غذا حاضر شود.

 

خلوص: در قبالا، خلوص به این گفته می‌شود که میل به دریافت در شخص تبدیل شود به میل به اشتراک با دیگران.

هیتعووروت: در اینجا مفهوم دیگری نیز معنا پیدا می‌کند با عنوان «هیتعووروت» (برانگیخته شدن – بیدار شدن/کردن میل به دریافت و اشتراک در فرد)

صینور: (مجرا، کانال). منظور، احکام و قوانین دینی هستند که رسیدن به هیتعووروت را تسهیل می‌کنند.

اورمکیف (نور احاطه‌کننده) و اورپنیمی (نور درونی): قبالا معتقد است هر فرد را نوری در بر گرفته است که اگر شخصد بتواند آن را درونی کند، به آن برانگیختگی می‌رسد.

هیشتَووت صوراه: همانند بودن و توازن میان میل به دریافت و میل به اشتراک. در این حالت فرد هر چه دریافت می‌کند به منظور اشتراک است. همانندی و اتحاد فرد با ذات الهی. این بالاترین حالتی است که فرد به آن دست می‌یابد. کل هدف عرفان، رسیدن به این درجه است.

هیچ نظری موجود نیست: