۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه

جلسه سوم اخلاق یهودی و مسیحی؛ 29 مهر 89

تذکر:
من با چهل دقیقه تأخیر سر کلاس حاضر شدم. وقتی وارد کلاس شدم، بحث از اخلاق دینی بود که از دست دادم. اگر کسی از دوستان، ابتدای کلاس را یادداشت کرده است، در بخش نظرات قرار دهد تا به متن اضافه کنم.

اخلاق:
1. دینی
2. سکولار

سکولار:
این اصطلاح از واژه سکولوم گرفته شده است و به معنای عمل کردن به گونه‌ای است که انگار دنیای دیگری وجود ندارد. تفکر سکولار، نسبت به وجود یا عدم جهان دیگر، بی‌تفاوت است و صرفا وجود دنیای دیگر را نادیده می‌گیرد.

اخلاق سکولار:
گرایشی مربوط به چگونگی صفات، رفتار و هنجارهای حاکم بر رفتار مبتنی بر دیدگاه غیر دینی که مرجعیت دین را در امور اخلاقی برنتافته و اخلاق را بر دو پایه استوار می‌کند: عقل محض (مبتنی بر سود و زیان) و تجربه.

این گرایش در اخلاق ممکن است بین متدیان هم به وجود بیاید. مثلا در کتاب امثال سلیمان، ما شاهد یک اخلاق سکولار هستیم؛ با این که توسط یک نبی تدوین شده است. کتاب امثال مدعی نیست که دین خاستگاه اخلاق است. پس سکولار، لزوما به معنای مخالفت با دین نیست؛ بلکه به معنای این است که ناظر به دین نیست.

اخلاق سکولار، به عنوان یک مکتب اخلاقی، عمری بیش از اصل سکولاریزم ندارد؛ به همین سبب عمری حدود دو سده دارد. ولی سکولاریزم اخلاقی، عمری درازتر از اخلاق سکولار دارد و از زمان افلاطون وجود داشته است. افلاطون سؤال می‌کند که «خوب، چون خوب است خدا به آن امر می‌کند یا چون خدا به آن امر می‌کند خوب است؟»

بحث از حسن و قبح عقلی نیز نشان‌دهندهٔ‌ این است که یک سکولاریزم اخلاقی در ذهن اندیشمندان اسلامی نیز بوده است.

بسیاری از افراد، اندیشهٔ سکولار دارند ولی نمی‌دانند. شاید برخی به خاطر اینکه اصطلاح سکولار معنای غیر دینی دارد، خود را از سکولاریزم دور نگه می‌دارند؛ در حالی که فهمی سکولار از مفاهیم اخلاقی دارند.

سیر تکاملی اخلاق سکولار:
گام نخست در شکل‌گیری اخلاق سکولار، این بود که «اخلاق بدون دین نیز ممکن است.» یعنی بدون در نظر گرفتن خدا نیز می‌شود به صورت اخلاقی زندگی کرد.
در این فرض، رابطهٔ دین و اخلاق، تباین است. یعنی نه اخلاق به دین کمکی می‌کند، نه دین به اخلاق. این دو، دو مفهوم جدا از هم هستند.

ولی در گام بعد، گفته شد: «اخلاق با دین ممکن نیست.» یعنی دین، مانع عمل اخلاقی است. دین برای عمل اخلاقی مضر است. وقتی پای دین به میان می‌آید، شخص باید بسیاری از اموری که اخلاقی نیستند را انجام دهد. مثلا در عهد عتیق داریم که انسان (ابراهیم علیه‌السلام) پسر خودش را می‌خواهد ذبح کند. یا دین به بنی‌اسرائیل دستور می‌دهد که موقع خروج از مصر، اموال زنان بنی‌اسرائیل را غارت کنند. به بیان دیگر، دین توجیه‌کنندهٔ ارتکاب هر گونه عمل غیر اخلاقی می‌تواند باشد.

ویژگی‌های اخلاق سکولار:
1. بر خلاف اخلاق دینی که مبتنی بر یک حقیقت قدسی است،‌ اخلاق سکولار بر هیچ حقیقت قدسی‌ای استوار نیست. هر اخلاقی که بخواهد دینی باشد، باید بر محور یک حقیقت قدسی (در ادیان ابراهیمی: خدا) باشد.

2. بر خلاف اخلاق دینی که مبتنی بر نوعی داوری بیرونی است، اخلاق سکولار بر هیچ داوری غیر فاعلی مبتنی نیست. یعنی به جز کنشگر اخلاقی، کسی دربارهٔ رفتار او داوری نمی‌کند که بخواهد به او اجر و مزدی بدهد ولی کنش اخلاقی دینی، مورد داوری قرار می‌گیرد و به آن، اجر و ثواب داده می‌شود. به بیان دیگر، اخلاق سکولار، مبتنی بر منفعت شخص است.

3. اخلاق سکولار، بریده از دین و باورهای قدسی است و با معادلات این‌جهانی امر اخلاقی را از امر غیر اخلاقی جدا می‌کند و به دنیای دیگر، نگاهی ندارد. بر این اساس، اخلاق سکولار، اسکتولوژیکال (آخرت‌شناسانه) نیست. این در حالی است که در اخلاق دینی، بحث از ثمرات آخرتی نیز مطرح می‌شود.

4. اخلاق سکولار، نسبی است؛‌ چون هیچ مرجعیت واحدی در آن وجود ندارد و شخص‌محور است؛ به همین سبب، مکاتب اخلاقی مختلفی در بستر اخلاق سکولار به وجود می‌آیند. یک امر ممکن است از نگاه یک مکتب، اخلاقی باشد ولی از نگاه مکتب دیگر، غیر اخلاقی محسوب شود. به دنبال این ویژگی، تکثر و پلورالیسم اخلاقی در اخلاق سکولار دیده می‌شود.

5. غایت اخلاق سکولار، سامان دادن امور این دنیاست؛ ولی غایت اخلاق دینی، محدود به سامان دادن این دنیا نیست.

هیچ نظری موجود نیست: