1. ابتدایی: ادیانی که محتوای آنها حاصل تأملات فلسفی نیست. ادیان بسیط و غیر پیچیده.
2. فلسفی: ادیانی که محتوای آنها حاصل تأملات فلسفی در باب انسان است. (هندوئیسم، بودیسم، کنفوسیوس)
نکته:3. وحیانی: ادیانی که منبع متافیزیکی دارند.
منظور از تأملات فلسفی، فلسفهی خاص نیست که در آن به حقایق هستی و کلیات جهان میپزدازد. تأمل در باب نجات بشر هم در اینجا یک تفکر فلسفی محسوب میشود.
در ادیان وحیانی، برای پرسشهای بشر، پاسخهای از پیشتعیینشدهای وجود دارد. تنها کاری که باید کرد این است که به متون مقدس رجوع کرد و پاسخها را استخراج نمود. اما در ادیان فلسفی، پاسخ پرسشهای مختلف بشر بر اساس تفکر و تأمل بیشتر به دست میآیند و ممکن است بر اثر تفلسف و فکر زیاد، حتی شکل و ظاهر این ادیان دچار دگرگونی شود.
تقسیم دیگری برای ادیان از نظر محتوا
1. ادیان یگانهگرا (monoism): ادیانی که برای هستی، یک وجود قائلاند.
2. ادیان دوگانهگرا (dualism): ادیانی که قائل به دو وجود هستند؛ یکی وجود واجب (خدا، یهوه،...)، و دیگری وجود ممکن (هستی، جهان، انسان). تلاش این ادیان بر این است که رابطهٔ این دو وجود را مشخص کنند. ادیانی مانند اسلام، یهودیت، دین زرتشت و همچنین اسلام.
البته این سؤال قابل بررسی است که با توجه به قرار گرفتن دین اسلام در دستهٔ دوم (دوگانهگرا)، عنوانی مانند «وحدت وجود» ابن عربی، چه معنایی پیدا میکند.
ادیان از نظر تاریخی:
1. ابتدایی: صور دینورزی اقوام اولیه
2. کلاسیک (سنتی، قدیم): یهودیت، هندوئیسم، مسیحیت، اسلام
3. جدید: ادیانی مانند شاهدان یهوه، سایبابا، مورمُنها، یوگا، شیطانپرستان، سیکیسم، بهائیت. این ادیانی که معمولا عمری کمتر از دویست سیصد سال دارند و معمولا ترکیبی از ادیان دیگر هستند، مثل بهائیت که ترکیبی از اسلام و مسیحیت است. دیگر ویژگی این ادیان این است که ادعا میکنند تعارضی با دیگر ادیان ندارند.
ادیان از نظر جغرافیایی:
1. غربی: یهودیت، مسیحیت، اسلام، زرتشت
2. شرق نزدیک: هندو
3. شرق دور: ادیان چین و ژاپن مثل شینتو، دائو و...
ادیان از نظر انتساب به شخص: این تقسیم، جدید است و عمری کمتر از بیست سال دارد.
1. ابراهیمی
2. غیر ابراهیمی
منشأ پیدایش ادیان ابتدایی:
سؤال از منشأ پیدایش ادیان، از ثمرات عصر مدرن است و به خاطر موضوعیت پیدا کردن انسانها به وجود آمده است. در حقیقت، انسان میخواست جواب سؤالهایش را که تا کنون، ادیان به آنها پاسخ میدادند خودش پیدا کند و تبیینهای دینی از هستی را نادیده بگیرد. به بیان دیگر، بشر از خود سؤال کرد که نکند اصلا پدید آمدن دین، به خاطر همین بوده است که انسان، توجیه علمی برای سؤالهایش نداشته است و سعی کرده از این راه، خودش را اقناع کند؟! خروجی پاسخ مثبت به این سؤال این است که هر چه گرایش به علم بیشتر شود، گرایش به دین کاهش مییابد.
مراد از منشأ پیدایش دین، میتواند متفاوت باشد:
- منشأ دینداری
- منشأ دین (به معنای آموزهها و تبیینهای دینی)
- ضرورت دین
دیدگاههای مختلف دربارهٔ منشأ پیدایش ادیان:
- دیدگاه الهیاتی
- دیدگاههای غیر الهیاتی (جامعهشناختی، روانشناختی، پدیدارشناختی،...)
پیشدرآمدی بر دیدگاه جامعهشناختی دربارهٔ منشأ پیدایش دین:
جامعه دارای حقیقتی است که با جمع جبری افراد، متفاوت است. به عنوان مثال با صرف جمع شدن 30 نفر انسان در کنار هم، یک کلاس تشکیل نمیشود؛ مگر این که بین این 30 نفر یک سری مناسباتی وجود داشته باشد. پس برای تشکیل یک جامعه، نیاز به «باورهای مشترک» داریم. این باورهای مشترک برای این هستند که جامعه از بین نرود؛ چون «جامعه خداست»!
برخی از جامعهشناسان میگویند دین زائیدهٔ این نیاز جامعه است. یعنی جامعه برای حفظ بقای خود، دین را به وجود آورده است. در این نگاه، محال است «قانون» مقدم بر «دین» باشد. یعنی جامعهای که دین را به این منظور ایجاد کرده است، قانونش همین است. به بیان دیگر، «دین» در این نگاه، خودِ «قانون» است.
در جلسهٔ آینده، به موضوع پیدایش دین از نگاه آگوست کُنت میپردازیم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر