[من با نیم ساعت تأخیر سر کلاس حاضر شدم]
ماکس وبر:
انواع سرمایهداری:
- تاراجی
- وامدهی
- سنتی
- نوظهور
بررسی رفتارهای دینی گروههای دینی مختلف، در مرکز توجه تفکر وبری قرار دارد. در نظر وبر، دین پاسخی است به دشواریها و بیعدالتیهای زندگی. مفاهیم دینی به زعم وبر بر اساس این باور شکل میگیرند که زندگی ذاتا مخاطرهآمیز است. دین افراد را آرام میکند؛ به این صورت که میگوید کامرواییهای انسانهای شرور، کامروایی واقعی نیست و بعدا جبران میشود. همچنین دین، ناکامیهای انسانهای خوب را موقتی معرفی میکند. بر این اساس، دین از نگاه وبر با رنج کاملا عجین است.
یکی از مسائلی که وبر بر آن تأکید میکند «دین نجاتبخش» است. او میگوید دین مبتنی بر نجات، در طبقات پایین جامعه، بیشتر دیده میشود. چون فشارهای اجتماعی و اقتصادی به عنوان منبع مهم و کلیدی ایدههای نجاتبخش عمل میکنند. انسانهایی که از رفاه و قدرت اجتماعی برخوردارند، کمتر به دینداری نزدیک میشوند.
از نظر وبر، طبقات مختلف جامعه، دینورزی متفاوتی با هم دارند. ادیان ابتدایی بیشتر ناظر به موضوعات اینجهانی است. انگیزههای دینی انسان ابتدایی با کنشهای جادویی، پیوند نزدیک دارد. طبقهٔ جنجگو و اشراف، بیشتر به دنبال نیروهای دفع شر و غلبه بر دشمن هستند. مأموران حکومتی و دیوانسالاران بیشتر به نگه داشتن نظم، انضباط و امنیت توجه نشان میدهند. این افراد تا جایی به دین اهمیت میدهد که به نظم اجتماعی کمک کند.
طبقات متوسط و پایین، حامل دینهای اخلاقیاند. پایینترین طبقه جامعه، هیچ رفتار اختصاصی دینی از خودشان نشان نمیدهند و هر چه را که واعظان دینی بگویند، تبعیت میکنند.
دو طبقه خیلی مورد توجه وبر هستند: روشنفکران، پیامبران. دینورزی روشنفکران از نظر وبر بستگی به خاستگاه آنها دارد. روشنفکران برخاسته از طبقات پایین جامعه بیشتر دنبال اخلاق دینی هستند. ولی روشنفکران برخاسته از طبقهٔ اشراف، دیدگاههای متفاوتی دارند. وبر ادیان بزرگ مشرقزمین را زادهٔ روشنفکران طبقهٔ اشراف میداند.
طبقهٔ صنعتگران و بازاریان از نگاه وبر، کسانی هستند که دینورزی ریاضتگونهای دارند. برای همین در میان این طبقه با وجود اینکه سرمایه وجود دارد ولی ریخت و پاش و ولخرجی دیده نمیشود. این افراد به صورت کاملا منقبض خرج میکنند.
طبقه بازاری و سرمایهدار، یکی از تأثیرگذارترین طبقات در تحولات اجتماعی است. سرمایهداری برآمده از پروتستان، منشأ بسیاری از تحولات اجتماعی غرب شد.
«صوفیگری» و «ریاضت فعالانه» دو خروجی کاملا متفاوت بر اساس نگاه به دنیا و نجات است. کسی که رستگاری را در دنیای دیگر میبیند، میتواند دنیا را کلا ترک کند و تنهایی و عزلت پیشه کند تا به رستگاری برسد؛ مثل آیین بودا. این امکان هم هست که یک نفر رستگاری را در دنیای دیگر بداند ولی به این دنیا نیز اهمیت دارد. این تفکر منجر به ریاضت فعالانه میشود. مثل سرمایهداری که به ریخت و پاش نمیپردازد و به دنیا دلخوش نمیکند.
یکی دیگر از طبقات دیگر که به زعم وبر خیلی تأثیرگذار هستند و نقش اصلی را در تحولات دینی بازی میکنند، «پیامبران» هستند.
«فرّه» و «کاریزما» به ویژگی خاصی در شخصیت یک نفر اشاره دارد که به واسطه این ویژگی، از اشخاص دیگر متمایز میشود. کاریزما کسی است که جامعه فکر میکند آن شخص، با افراد دیگر متفاوت است. پیامبران، نمونهٔ بارز کاریزما هستند. کاریزمای پیامبر است که موجب تحول در سنت جاافتاده میشود و باعث میشود پیام او شنیده شود.
«کاریزما» نقطهٔ مقابل «کاهن»، «کشیش» و «روحانی» است. چون این سه نفر، مروج سنت موجود هستند. هر گونه تلاطمی در وضعیت موجود به زیان این افراد است ولی کاریزما تغییردهندهٔ سنتهای موجود است. برای همین است که همیشه بین پیامبران و روحانیون مشکل وجود داشته است. پیامبران بنیاسرائیل در فاصله زمان بین موسی و عیسی، همیشه درگیر رفتارهای کاهنان در جامعهٔ اسرائیل بودهاند.
از نظر وبر، اشکال مختلف پیامبری همه در آسیا ظهور پیدا کردهاند. چون وبر، دو نوع پیامبر را به رسمیت میشناسد: «پیامبر اخلاقی و سرمشق» و «پیامبر رسول».
پیامبران رسول، خودشان را به جای دیگر منتسب میکنند و مردم را به تبعیت از او دعوت میکنند ولی پیامبران اخلاقی و الگو، مردم را دعوت نمیکنند؛ بلکه خودشان الگوی مردم قرار میگیرند.
[شروع نیمهٔ دوم کلاس]
عنوان درس ما «روششناسی مطالعات ادیان» است. بد نیست نیمنگاهی نیز به پیشینیهٔ این درس بیندازیم.
خاستگاه جغرافیایی:
مولد این رشته، مغربزمین است. منظورمان از مغربزمین چهار کشور اروپایی است: فرانسه، آلمان، ایتالیا، انگلستان. نمایندگان برجسته مطالعات ادیان، در این چهار کشور هستند. البته «آلمان» در درس ما شامل اتریش و لهستان نیز میشود.
محدودهٔ زمانی:
در درس مطالعات ادیان به طور عام از رنسانس تا عصر حاضر را مورد بررسی قرار میدهیم ولی به طور خاص، قرن نوزدهم و بیستم را مورد بررسی قرار میدهیم. حتی ده سال ابتدایی قرن 21 را نیز بررسی خواهیم کرد. علت این که دو قرن را مورد بررسی قرار میدهیم این است که این زمان، نقطهٔ عطف مطالعات ادیان بود و بسیاری از مسلمات عالم دینشناسی زیر سؤال رفت. روشها و رهیافتهایی در این دوران تولد پیدا کرد که هر کدام از آنها به گونهای چیزی جدیدی راجع به دین خلق کرد.
به عبارت دیگر، درس روششناسی مطالعات ادیان، عهدهدار تبیین شیوهها و روشها و رهیافتهای مختلف اندیشه در حوزهٔ دین است. عهدهدار تبیین این که این رهیافتها چه تفاوتی با رهیافتهای دیگر دارد.
هدف درس:
بررسی اندیشهها و افکاری که سرچشمهٔ الهامبخش دنیای مدرن (دستکم در حوزهٔ دین) شد. تعداد این نخبگان، از عدد انگشتان دو دست، فراتر نمیرود. وجه مشترک همهٔ این افراد، این است که نسبت به روشهای قبلی مطالعهٔ ادیان، چالش داشتند. تفکرات این نخبگان، مخاطب را بیشتر تشنه میکند تا این که جواب سؤالات او را بدهد.
این متفکرین و نخبگان، به حدی نسبت به پیشینیان خودشان بزرگتر بودند که حتی بعد از خودشان نیز کمتر کسی شبیه آنها به وجود آمد. دنیای جدید را این افراد به وجود آوردند. تأثیرگذاری تفکر این افراد، از حوزهٔ تخصصی آنها نیز فراتر رفت.
زاویه نگاه:
در این درس، ما به عنوان یک «دینپژوه» وارد میشویم؛ نه به عنوان یک معتقد به دین اسلام. به بیان دیگر، نگاه ما به موضوعات و مسائل این درس، بروندینی خواهند بود. بنابراین، مفاهیم درونی یک دین برای تبیین مسائل دین دیگر، مورد استفاده قرار نمیگیرد.
فردریش هایلر:
این فیلسوف آلمانی معتقد است مطالعات ادیان تمهیدی است برای تعامل دوستانه میان ادیان. دینپژوهی به دنبال برچیدن پیشداوری پیروان یک دین، راجع به دینهای دیگر است. مطالعات ادیان، منجر به روشن شدن شباهت و نزدیکی ادیان مختلف میشود. او معتقد است این آرزو که همهٔ ادیان جهان از بین بروند و همهٔ مردم دنیا فقط به یک دین معتقد شوند، هیچ وقت برآورده نخواهد شد. هر دین با تعامل با ادیان دیگر، حتی به هدف خودش نیز بهتر میرسد و تحقق بهتری پیدا خواهد کرد. پیامد این نگاه به دین، صلح جهانی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر