پیشفرضهای اخلاق:
1. به رسمیت شناختن دیگران: اولین پیشفرض برای زندگی اخلاقی این است که انسان، دیگران را به رسمیت بشناسد.
2. ایثار: اخلاق چیزی فراتر از حقوق است. یعنی حتی یک سری جاها، حکم به این میکند که از حق خود بگذر. جایی بحث فقه و حقوق به میان میآید که اخلاق کارایی نداشته باشد. گرچه پایهٔ حقوق و فقه هم اخلاق است و اگر اخلاق نباشد، فقه و حقوق نیز ضمانت اجرا پیدا نمیکنند.
3. قاعده زرین: این قاعده، یک اصل اخلاقی نیست. یک اصل حاکم بر کل هنجارهای اخلاقی است و همه ادیان بر آن تأکید دارند: «با دیگران آنگونه رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند.»
پیشفرضهای اخلاق دینی:
1. وجود یک حقیقت غایی: این حقیقت غایی، ملاک داوری اخلاقی است. در بعضی ادیان، این حقیقت غایی، خداست؛ در بعضی ادیان، موجودی نامتشخص است ولی به هر حال در همهٔ ادیان، این حقیقت غایی وجود دارد. امر اخلاقی، تابعی است از دستوری که آن حقیقت غایی میدهد.
2. وجود زندگیای دیگر: ثمرهٔ اخلاقی زندگی کردن، باید در جای دیگری نمود داشته باشد. ممکن است این زندگی دیگر، در دنیایی دیگر باشد (اسلام) و ممکن است صرفا زیستی دیگر در همین دنیا باشد (بودیسم، هندوئیسم). ولی به هر حال، زندگی دیگر، نتیجهٔ اخلاقی زیستن در این زندگی است. بسیاری از گزارههای اخلاقی ما، پشتوانه اجراییشان زندگی دیگر است. بعضی گزارهها حتی پشتوانه مفهومیشان، وجود زندگی دیگر است؛ مثل آداب کفن و دفن. به عنوان مثال، برخی اقوام در تبت، جنازههای خود را تکهتکه میکنند و در بیابان رها میکنند تا خوراک لاشخورها شود؛ چون معتقدند تا زمانی که این جسم وجود داشته باشد، روح میت، معلق میماند و نمیتواند وارد جسم دیگری شود. این گزاره اخلاقی بدون فهم «تناسخ» امکان ندارد.
پیشفرضهای بیشتری نیز برای اخلاق دینی وجود دارد. برای مطالعهٔ بیشتر رجوع کنید به کتاب «دین و اخلاق»، خانم ماریه قریشی.
پیشفرض اخلاق یهودی: برگزیدگی (نوعی رابطه بین خدا و انسان): یهودیها معتقدند اخلاق یهودی حاصل برقراری نوعی ارتباط خاص میان انسان و خداست. هر انسانی میتوانست این ارتباط را برقرار کند ولی خدا از میان همهٔ اقوام، بنیاسرائیل را انتخاب کرد؛ به همین دلیل، آن ارتباط خاص در بنیاسرائیل شکل گرفته است. اخلاق هم به همین ارتباط خاص تعلق دارد. برای همین، آنچه برای بنیاسرائیل اخلاقی است، ممکن است برای غیر بنیاسرائیل اخلاقی نباشد.
به خاطر همین پیشفرض، تحولات خدا در کتاب مقدس یهودی، منجر به تحولات اخلاق در یهودیت میشود. همچنین، تحول معنای انسان نیز، اخلاق یهودی را تحت تأثیر قرار میدهد. به عنوان مثال، در تورات به صورت کاملا تعبدی گفته میشود دزدی نکن و فهم انسان به رسمیت شناخته نمیشود. ولی در کتاب جامعه سلیمان گفته میشود: «دزدی نکن چون ممکن است مالت را بدزدند» و با بیان حکمت امر، فهم انسان به رسمیت شناخته میشود.
کل نظام اخلاقی و حتی شریعت یهود، مبتنی بر مفهوم برگزیدگی است و در صورت گرفتن این مفهوم از یهودیت، کل شریعت و اخلاق یهود از بین میرود.
برای مطالعهٔ بیشتر: مقاله «برگزیدگی»، دکتر گندمی، هفتآسمان 17 یا 18
مفهوم برگزیدگی و رابطهٔ خاص بنیاسرائیل با خدا نیز مبتنی بر یک مفهوم تاریخی الهیاتی به نام «عهد» است. بین خدا و انسان معاهدهای بسته شده است و خدا از انسان، چیزهایی خواسته است و کل اخلاق یهودی بر اساس آن تدوین شده است.
اخلاق یهودی: حاصل دریافت نوعی رفتار معاهدهگونه بین انسان و خداست.
یعنی خداوند به بنیاسرائیل تفضل میکند و سرزمین مقدس را به آنها میدهد به شرط اینکه یهودیها نیز به یک مجموعهای دستورات عمل کنند؛ این مجموعه دستورات، همان اخلاق یهودی است.
این معاهده، تأثیر بسیاری بر اخلاق یهودی گذاشته است:
1. تقسیم آدمها به بااخلاق و بیاخلاق: با اخلاق کسی است که به همهٔ مفاد پیمان عمل کند. بیاخلاق کسی است که حتی به یکی از مفاد پیمان عمل نکرده باشد. چون عمل به پیمان، بینابین ندارد؛ یا به آن عمل شده است، یا نشده است. عمل نکردن به یکی از 613 حکم یهودی، به معنای نقض پیمان است؛ فرقی نمیکند که آن یک اصل، کوچک باشد یا بزرگ؛ مهم باشد یا نباشد.
2. بیاخلاقی یک نفر، به معنای بیاخلاقی قوم است. چون این معاهده بین خدا و قوم بنیاسرائیل بسته شده است؛ نه با تکتک افراد. برای همین، گناه یک نفر، پای همه نوشته میشود. به همین سبب، اخلاق یهودی نوعی خیال است؛ چون زندگی اخلاقی در یهودیت یعنی همهٔ یهودیها به همهٔ اصول اخلاقی کتاب مقدس عمل بکنند.
نگاه تاریخی به اخلاق یهودی:
اخلاق یهودی را بر اساس منابع، به چهار دوره تقسیم میکنند:
1. توراتی
2. هاخامی
3. قرون وسطایی
4. اخلاق مدرن
برای جلسهٔ آینده، سفر تثنیه را خریدارانه مطالعه کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر