کنفرانس آقای طباطبائی با موضوع لوگوس (ساعت 14:30):
اولین بار، واژه لوگوس را هراکلیتوس در یونان باستان استفاده کرده است و به معنای نظم حاکم بر جهان بوده است. بعدها سقراط، افلاطون و ارسطو نیز از این تعبیر استفاده کردهاند ولی به معنای دیگری غیر از آنکه هراکلیتوس در ذهن داشت.
بعدها رواقیون هستند که به این مفهوم میپردازند. از نظر آنها لوگوس، یک نیروی جاری در همهٔ جهان است و هدف از زندگی انسان، اتحاد پیدا کردن با لوگوس است.
فیلون اسکندرانی:
او به قدری بر مسیحیت تأثیرگذار بوده است که بسیاری او را آغازگر یک دورهٔ هفدهقرنه میدانند. او در درجهٔ اول، یک یهودی بود، بعد یک فیلسوف. دغدغهٔ او حل تعارض بین دین و وحی بوده است. او برای پاسخ دادن به این پرسش، به واسطهها رسید. در رأس این واسطهها، لوگوس قرار داشت. لوگوس، واسطه در آفرینش بوده است. چون خدای متعال، آن قدر متعالی است که چنین جهانی را نمیشود مخلوق او دانست. البته فیلون هیچ وقت لوگوس را در حد خدایی بالا نمیبرد و لوگوس را همیشه مخلوق خدای متعال میداند.
در ادبیات فیلون، لوگوس به معنای عقل اول نیز هست. به این ترتیب، بین عقل و وحی تعارضی وجود نخواهد داشت. او عقل و وحی را دو عطیه میدانست که اولی به یونانیها عطا شده بوده و دومی به عبرانیان. و لوگوس، تجلی هر دوی اینهاست.
پولس و یوحنا:
پولس از فیلون تأثیر بسیاری پذیرفته بود. هر دوی اینها، از زبان یونانی استفاده میکردند. البته بین لوگوس فیلون و لوگوس پولس تفاوت هست. لوگوس فیلون، متشخص و متجسد نبود و فرازمانی و فرامکانی بود ولی لوگوس پولس، وارد تاریخ شد.
«ماشیح ازلی» که پولس از آن نام میبرد، همان حکمت ازلی است و به لوگوس فیلون، خیلی نزدیک است. حتی به نظر میرسد که پولس اسم لوگوس فیلون را عو کرده و ماشیح گذاشته است.
فیلون در تفسیر آیهٔ اول سفر پیدایش میگوید، این که خدا آسمان و زمین را خلق کرده است، منظور همان لوگوس است. یوحنا، انجیل خود را گویا از این تفسیر فیلونی الهام گرفته است و چنین گفته که اولین مخلوق، کلمه بود. و کمکم پا را فراتر میگذارد و لوگوس را تا سرحد خدایی پیش میبرد.
در ادبیات یونانی، خدای متعال، علت فاعلی وجود لوگوس بود ولی در ادبیات پولسی و یوحنایی، خدای متعال فقط علت مادی لوگوس بود. انگار که لوگوس، مخلوق خدا نیست؛ از خداست.
رابطه کلمه در انجیل یوحنا با «کلمة الله» در قرآن چیست؟
گفته میشود که چون خلق مسیح بدون واسطهٔ پدر بود و با کلمهٔ «کن فیکون» خدا به دنیا آمد. البته این اشکال باقی میماند که اگر قرار بود دلیل این باشد، حضرت آدم، به طریق اولی باید کلمةالله خوانده میشد و جای تحقیق گستردهتری است. البته بیشتر مفسرین، «کلمه» را به معنای عام گرفتهاند و آن را ناظر به تعبیر موجود در مسیحیت ندانستهاند.
شروع درس استاد (ساعت 15:30):
بحث لوگوس به این راحتی تمام نمیشود و باید بحث تفصیلی آن را از بحث آباء کلیسا دنبال کرد.
یکی از بحثهایی که بین آباء کلیسا مطرح بود این بود که آیا پیدایش لوگوس، یکمرحلهای بوده است یا دو مرحلهای؟ دو مرحلهای به این معنا که عالم معقول یا چیزی شبیه این از ازل همراه خدا بوده است و در مرحلهای که آفرینش خلقت میشود، قبلش لوگوس ایجاد میشود.
یوستینوس: لوگوس با فعل اراده، از خدا مولود گردید.
همین تعبیر یوستینوس، در یک سری دیگر از آباء کلیسا مثل تاتیانوس، ترتولیان و کلمنت نیز دیده میشود.
ولی بعدا به دنبال مسائلی که درگیر آن شدند، بحث ایجاد «یکمرحلهای» (مولود ازلی) لوگوس مطرح شد. یعنی به این صورت نیست که لوگوس در دو مرحله ایجاد شده باشد و همواره با خدا بوده است. این دیدگاه، به مرور زمان مورد قبول قرار گرفت و نظریهٔ دومرحلهای از بین رفت و به فراموشی سپرده شد. در اعتقادنامهٔ نیقیه هم اشارهای به این اختلاف وجود دارد و صریح در یکمرحلهای نیست؛ گویا نمیخواستهاند معتقدین به عقیدهٔ دومرحلهای را تکفیر کنند.
روحالقدس:
پولس تعابیری دارد که گویا از نظر او، «لوگوس» و «روحالقدس» یک چیز هستند. اوصافی که پولس به کار میبرد، گاهی آن را به عیسی نسبت میدهد، گاهی به روحالقدس. گویا روحالقدس دو انکشاف داشته است. یکی در وحی و شریعت ازلی که به موسی نازل شده است و دومین انکشاف، در عیسی مسیح تجلی پیدا کرده است و همین روحالقدس بعد از عیسی یک انکشاف دیگری دارد و باز هدایتکنندهٔ کلیسا خواهد بود.
البته این اشکال باقی میماند که اگر روحالقدس بر عیسی مقدم بوده و در قدیم، در قالب وحی و شریعت، انکشاف پیدا کرده بوده است، چرا در الهیات مسیحی گفته میشود که روحالقدس از پدر و پسر به وجود آمده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر