توضیح: این متن رو آقای طباطبایی نوشته اند و لطف کردند برای من ارسال کردند.
1. قبالا/کبالا:
از ریشة «قبل» یعنی چیزی که به طور سنتی مورد قبول قرار گرفته است؛ بدون اینکه آیه یا سنتی آن را سفارش کرده باشد.
قبالا به طور خاص در عرفان یهودی به کار میرود. به طور عام کل عرفان یهود را قبالا مینامند. اما به طور خاص، به عرفان یهودی از زمان زوهر به بعد، اطلاق میشود.
یکی از مبناهای عرفانی یهود برگرفته از این آیه است: «بچشید و ببینید که خداوند نیکوست.» (مزامیر داوود 34: 9). این آموزه، فراتر از آموزههای تلمودی است. زیرا در تلمود آمده است: «بیا و بشنو» (تا شِمَع). اما در زوهر آمده است: «بیا و ببین.» (تا خازه).
تفاوت عرفان یهود با انواع دیگر عرفان این است که بسیار شریعتگراست. مثلا در شولحان عاروخ[1] بسیاری از احکام تلمود و در کنار آن زوهر ذکر شده است. معمولا احکام زوهری نسبت به احکام تلمودی غلیظتر یا سختگیرانهتر است. البته بنا بر نظر علمای یهود و نویسندة شولحان عاروخ، در موارد تقابل، نظر تلمود بر نظر زوهر مقدم است. زیرا نظرات تلمودی مستند و دارای دلیل است؛ اما نظرات زوهری صرفا شهودی است و مستند به دلایل عقلی نمیباشد.
تاریخ عرفان یهودی:
1. آفرینش
2. ابراهیم
کتاب «سفر یصیرا» (کتاب آفرینش) اکنون موجود است. عرفای یهودی معتقدند ابراهیم این کتاب را نوشته است.
3. موسی و بنی اسرائیل
آنان حضور خداوند را در کوه سینا درک کردند و ده فرمان را گرفتند.
4. انبیاء یهود
به انبیای یهود تا زمان معبد اول، تجربیات عرفانی خاصی نسبت دادهاند.
5. ویرانی معبد
6. معبد دوم
حزقیال نبی رویاهایی دید که ارابههایی با مرکبهای آسمانی به سوی آسمان میرفتند. این را یکی از بزرگترین مکاشفات عرفانی دانستهاند.
7. ویرانی معبد
8. تبعید بابلی / تدوین تلمود
اولین نشانة رسمی عرفان در تلمود ذکر شد. (حدود 1500 سال پیش)
9. اسپانیا (اسلامی)
یهودیان با پرداخت جزیه، دانشگاههایشان را در زمان اسلام احیا کردند. پس از مدتی در اسپانیا شکلهایی از عرفان رشد کرد.
10. حکومت عثمانی و شهر صفات
صفات نزدیکترین شهر به اورشلیم بود که یهودیان توانستند در آن ساکن شوند. از این زمان به بعد، عرفان شکلی عام پیدا کرد و بسیاری از مردم توانستند آن را فرابگیرند. تاجایی که شریعت یهودی هم شکل عرفانی به خود گرفت. در همین زمان بود که شولحان عاروخ تدوین شد.
11. اروپای شرقی – قرن 17
در بحبوحة فشارها و مشکلاتی که بر یهودیان تحمیل میشد، آنان به عرفان پناه بردند. روش زندگی حسیدیم از این زمان رواج یافت.
12. دوران معاصر
عرفان مدرن یهودی، پلة دوم عام شدن عرفان یهودی است. در این زمان، عرفان یهودی از یهودیان نیز فراتر رفت و غیریهودیان را نیز فراگرفت. چیزی که امروزه معنویت غیردینی نامیده میشود. این با عرفان کلاسیک یهودی در تعارض است.
یهودیان معتقدند 7 قانون بنینوح هست که هر انسانی اگر آن را رعایت کند، سهمی از جهان آخرت دارد:
منع کفر
منع کفرگویی
منع زنا
منع قتل
منع دزدی
دادگاه عادل
ذبح (که از زمان نوح به بعد اضافه شد.)
تورات 613 فرمان آورد که فقه یهود را تشکیل میدهد.
عرفان یهودی برای هر یک از این فرمانها معانی خاصی را ارائه میدهد که باعث میشود انسان سریعتر به نجات دست یابد. یعنی به انسان نشان میدهد که در ورای اجرای هر یک از این فرمانها یا سرپیچی از آنها، چه چیزهایی در عوالم بالا نهفته است. به همین دلیل، عرفان یهودی از شریعت آن سنگینتر است.
دو شاخة اصلی عرفان یهودی
1. مَعَسِه بِرِشیت (واقعة آفرینش)
در اصطلاح، عرفان نظری یهود شناخته میشود. که به شناخت جهان هستی میپردازد.
2. مَعَسِه مِرکاوا (واقعة رویای مرکبهای حزقیال نبی)
در اصطلاح، عرفان عملی یهود است. مثل مرکبی که انسان را از زمین به آسمان میرساند. این عرفان بیشتر ناظر به بازی با حروف (ابجد) و 10 سفیرا است.
هدف اصلی از عرفان عملی، رسیدن به نبوت (هرگونه ارتباط با خدا) بوده است. موسی بن میمون، چهار مرحله برای رسیدن به نبوت ذکر کرده است: اخلاق، سلامت، دانش، ارادة خدا. مرحلة آخر، شرط لازم است که اگر محقق نشود، شخص به روشنبینی و روح قدسی میرسد. گویا از زمان ملاخی به بعد، دیگر این شرط آخر برای کسی محقق نمیشود. (نبی در لغت عبری، به معنای سخنگو میباشد.)
در رسالة حگیگا از تلمود، دو نکته آمده است:
1. هیچ استادی نباید هر دو شاخة اصلی عرفان را به یک شاگرد یاد بدهد. حتی معسه مرکابا را شاگرد، باید بدون استاد کسب کند. این نشانة سری و مخفیانه بودن این عرفان است.
2. چهار نفر به آن باغ (عالم عرفان) رفتند و فقط یک نفر از آنها سالم بازگشت و او همان ربی عقیوا بود. بقیه یا دیوانه شدند یا کشته شدند یا کافر شدند. ربیعقیوا استاد ربی شمعون بریوحای (مولف زوهر) بوده است. نتیجة این حکایت این است که هر کسی شایستة پا گذاشتن بدان عالم نیست.
این دو نکته نخستین مستندات عرفان در تلمود است که نشان میدهد عرفان بر آن مقدم بوده است. عرفان در واقع بخشی از دروس رسمی یهودی نبوده؛ بلکه در کنار آن به طور فوقالعاده دنبال میشده است.
از قرن 17 به بعد، این عرفان کمکم به میان مردم عادی راه پیدا کرد.
[1]. شولحان عاروخ، یک کتاب چهارجلدی است که تلخیصی از همة مباحث مطرحشده در تلمود است و تنها به ذکر احکام مورد نیاز یهودیان روز، بسنده کرده است. این کتاب حدود 500 سال پیش به نگارش درآمده است.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر